۱- احمق خودتی!
«در دورۀ ریاست جمهوریِ من، آمار بیکاری کاهش یافته است.»
این جمله را بارها شنیدهاید؛ نه؟
هر بار که به ایّام انتخابات ریاست جمهوری نزدیک میشویم، بازار این حرفها (بخوانید «خزعبلات!») نیز داغ میشود. به نظر من این جمله، از آن جملههای گوسفندی است! میپرسید چرا؟ خب گوسفندانِ بیچاره، هم در ایّام جشن و شادی قربانی میشوند و هم در ایام سوگواری!
این جمله از سوی اکثر رؤسای جمهور تکرار میشود، چه آنها که میخواهند تازه انتخاب شوند و چه آنها که برای دور دوم ریاست جمهوری تلاش میکنند!
اما این جمله چه ربطی به دانستن آمار دارد؟
اجازه دهید این جمله را با چند پرسش به بخشهای کوچکتری بشکنیم:
جمله ادعا میکند که «در دورۀ ریاست جمهوری من»، «آمار بیکاری» «کاهش چشمگیر» داشته است.
میتوان سه بخش اصلی برای این ادعا در نظر گرفت:
۱) در دورۀ ریاست جمهوری من (چه زمانی؟)
۲) آمار بیکاری (چه چیزی؟)
۳) کاهش چشمگیر (چه تغییری؟)
قسمت اول: دقیقتر بگو کِی!
وقتی کسی در ادعای خود میگوید «در دورۀ ریاست جمهوری من»، باید توضیح دهد در کدام بخش؟ در تمام چهار سال؟ یا بخشی از آن؟
برای مثال، اگر بلافاصله پس از رئیس جمهور شدن آقا/خانم الف شاهد کاهش آمار بیکاری باشیم، به احتمال زیاد شاهد تأثیر سیاستهای رئیس جمهور پیشین هستیم. چنین کاهشی ربطی به فعالیتهای وی ندارد؛ چرا که وی اصلاً فرصت نکرده است تا سیاستهای خود را اجرا کند. اما اگر برای مثال ۲ یا ۳ سال از رئیس جمهور شدن آقا/خانم الف گذشته باشد، احتمال اینکه سیاستهای وی از جمله علل کاهش بیکاری باشند، بیشتر است.
قسمت دوم: منظور از «بیکاری» چیست؟
وقتی میگوییم «آمار بیکاری»، منظورمان چیست؟ در اینجا با مفهومی سروکار داریم که نیاز به تعریف دارد، تعریفی عملیاتی (operational).
تعریف دستکم به دو روش باید صورت بگیرد:
- تعریف مفهومی
- تعریف عملیاتی
برای مثال، میتوانیم خشونت را اینگونه تعریف کنیم: «عملی که با نیّت از پیش تعیین شده، هدف آسیب زدن به دیگری را دارد».
اما این تعریف مفهومی کافی نیست. چرا؟ چون برای تشخیص رفتار خشونتآمیز نیاز به معیارهایی داریم تا با استفاده از آنها بتوانیم رفتار فردی را خشونتآمیز یا غیرخشونتآمیز طبقهبندی کنیم.
در مورد «بیکاری» هم همینطور است. باید «کار داشتن» را تعریف کنیم تا ببینیم چه کسی بیکار است. سیاستمداران گاه تعریف بیکاری را تغییر میدهند تا آمار را بالا و پایین کنند. بنابراین تعریف مفهوم بیکاری مهم است.
قسمت سوم: کاهش چشمگیر؟ منظورت چیست؟
«کاهش چشمگیر» را چگونه باید بفهمیم؟ در مقایسه با چه چیزی «کاهش چشمگیر داشتهایم؟» در مقایسه با سال قبل؟ دوره ریاست جمهوری قبل؟ ماه قبل؟ یا …؟
قسمت چهارم: معیار سنجش چیست؟
آقا یا خانم الف با چه معیاری به این نتیجه رسیده است که کاهش مد نظرش «چشمگیر» بوده است؟ آیا از نظر رقبای آقا یا خانم الف هم آن کاهش چشمگیر بوده است یا آقا یا خانم الف تنها برای اینکه احتمال انتخاب شدنش را به عنوان رئیس جمهور افزایش بدهد از واژههای دهانپرکن استفاده میکند؟
میبینید که این جمله تنها یک ادعای مبهم است. صراحتاً بگویم، از بسیار خزعبلاتی است که سیاستمداران برای انتخاب شدن میگویند. همانطور که مشاهده میکنید برای راستیآزمایی همین جمله کوتاه دستکم باید به چهار پرسش پاسخ داد تا از این نکته اطمینان حاصل کرد که گوینده در حال انتقال اطلاعات درست است.
۲- من گوسفند نیستم!
هر کدام از ما برای پیگیری اخبار، یک یا چند شبکه تلویزیونی یا ماهوارهای را دنبال میکند. اگر بگوییم این شبکهها مملو از گزارههای خبری هستند، بیراه نگفتهایم. در اینجا منظورم از گزارههای خبری معنای منطقی آن است، یعنی جملهای که وضعی از اوضاع جهان را به ما منتقل میکند.
- «دانشمندان ژن اختلال اسکیزوفرنی را کشف کردند.»
- «محققان انتقالدهندهٔ عصبی مسئول افسردگی را کشف کردند.»
- «آمار بدهیهای دولت در دو ماه گذشته کاهش چشمگیری داشته است.»
تمامی این گزارهها از چیزی خبر میدهند و به همان روشی که گزارهٔ بالا را بررسی کردیم، قابل بررسی هستند.
ما روزمره با چنین خبرهایی بمباران میشویم. کدام یک از این اخبار دقیقاند؟ چه روش یا روشهایی برای بررسی صحت این اخبار وجود دارد؟
برای مثال آیا میتوان برای اختلال اسکیزوفرنی «علت» ژنتیکی پیدا کرد؟ یا تنها بین داشتن چند ترکیب ژنتیکی (نه یک ژن خاص) و ابتلاء به اسکیزوفرنی همبستگی وجود دارد؟ تفاوت همبستگی و علّیت چیست؟ آیا مطالعهٔ اصلی که این خبر از روی آن تنظیم شده است هم ادعای رابطه علّی بین ژن و اسکیزوفرنی کرده است؟ اگر بله، آیا طرح پژوهشیای که استفاده کرده است به پژوهشگران این اجازه را میدهد تا ادعای علی کنند؟ آیا پژوهشگران نتایج به دست آمده را به درستی تفسیر کردهاند؟
اگر بخواهیم پاسخ این پرسشها را به دست آوریم هم نیاز به دانستن آمار داریم و هم نیاز به دانستن روش تحقیق (نمیدانم چرا اما من واژهٔ پژوهش را بیشتر از تحقیق دوست دارم!)
اگر به اخبار علاقهمند هستید (اخبار سیاسی، علمی، فرهنگی، اجتماعی و …) باید ابزارهای بررسی آن را هم بدانید.

در این دنیای وانفسا که رسانهها هر کدام بنا به منافع و اهدافی که دارند سعی در جهتدهی به افکار شما دارند و این شما هستید که باید با تفکر نقادانه بتوانید درست را از نادرست جدا کنید. اگر امکان و توانایی چنین تفکیکی را نداشته باشیم در این صورت همچون گوسفندی خواهیم بود که در برابر تلویزیون نشستهایم و تنها سرمان را به علامت تأیید تکان میدهیم بدون آنکه از قوهٔ تفکرمان برای سنجش آنچه میشنویم استفاده کنیم.
۳- از دست خودمان به کجا پناه ببریم؟
همانطور که مشاهده میکنید، ما در زندگی روزمره به وفور با موقعیتهایی مواجه میشویم که نیاز به سنجش انتقادی آنها داریم. این سنجش با ابزارهای متنوعی صورت میگیرد. آمار و روش پژوهش دو ابزار قوی هستند که این امکان را به ما میدهند تا در برابر تلاش دیگران برای فریب دادنمان مقاومت کنیم.
البته دقت کنید که من نمیگویم همه رسانهها و انسانها بام تا شام قصد فریب ما را دارند، نه. درست است که هستند رسانهها و انسانهایی که برای رسیدن به اهداف اقتصادی و سیاسی خود دستاندرکار فریب شهروندان هستند اما این به این معنا نیست که همه اینگونهاند.
اما آیا به نظر شما حتی فردی، رسانهای، حزبی یا … که صادقانه قصد انتقال اطلاعات درست را دارد دچار سوگیری نیست؟ آیا من و شما که گرایشهای سیاسی، دینی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خاص خودمان را داریم به دلیل همین گرایشها بدون اینکه بدانیم مرتکب خطا نمیشویم؟
ما در زندگی روزمره دائم در حال تصمیمگیری هستیم. از تصمیمهای کوچک بگیرید تا تصمیمهای بزرگ و تعیینکننده. برای رسیدن به بهترین تصمیم چه باید بکنیم؟ چه ابزارهایی این امکان را به ما میدهند تا تصمیمهایی که میگیریم بهترین تصمیمها باشند؟ اطلاع داشتن از آمار و روش پژوهش از جمله ابزارهایی هستند که ما را در تصمیمهایمان یاری میکنند.
همینطور که گفتم، «فریفتن» تنها کاری نیست که دیگران در حق ما انجام میدهند، بلکه خود ما نیز میتوانیم خودمان را فریب دهیم. میپرسید چگونه؟ پاسخ ساده است، با انواع سوگیریهایی که داریم.
آشنایی با آمار به ما کمک میکند تا به تعدادی از سوگیریهایمان آگاهی پیدا کنیم و با آنها مقابله کنیم.

پس حداقل سه دلیل مهم وجود دارد که سبب میشود به هر شهروندی توصیه کنم تا آمار و دستکم بخشی از آنچه در روش پژوهش مطرح میشود را فرا بگیرند:
۱) شهروند آگاه بودن
۲) بهتر تصمیم گرفتن در کارهای روزمره
۳) مقابله با سوگیریها
شما نظرتان در اینباره چیست؟ آیا به نظر شما دانستن آمار و روش پژوهش در زندگی به ما کمک میکنند؟

دورهٔ عملیِ صفر تا صدِ آمار و روش تحقیق
موفقیت در هر حرفه نیاز به دانش و مهارتهایی دارد. آمار و روش تحقیق از جمله دانش و مهارتهایی است که تسلط بر آن، فرصتهای ویژهای در مسیر شغلی و تحصیلی پیش رویتان خواهد گذاشت.
دورهٔ عملی صفر تا صدِ آمار و روش تحقیق بر اساس نیازهای واقعی شما و تشخیص نقاط قوت و ضعف آموزشهای موجود، برای یادگیریِ گامبهگام، عملی و کاربردی طراحی شده است.
🎯 در طول این دوره، دانش و مهارت لازم برای انجام یک پروژهٔ پژوهشی، فهم بهتر مقالات روز و بهکارگیری آمار در مشاغل مختلف علوم اجتماعی، از جمله روانشناسی را کسب خواهید کرد.
💥 این دوره تنها به آموزشِ نظری محدود نمیشود. بخش زیادی از مطالب آمار و روش تحقیق از جنس مهارت است و نیاز به تمرین و تکرار دارد. در این دوره با کمک آزمونهای خود-ارزیابی، تکالیف و پروژههای عملی و کاربردی، شما را همراهی خواهیم کرد تا برای تجربههای واقعی در مسیر تحصیلی و شغلی خود آماده شوید.
🔥 امکانات و فرصتهای ویژهای در طراحی این دوره در نظر گرفته شده است که آن را در مقایسه با دورههای مشابه، تبدیل به دورهای خاص میکند!
هدف ما پیش از هر چیز، رفع موانع یادگیری و رشد جامعهٔ علمی است. :)
برای مشاهدهٔ نحوهٔ برگزاری دوره، امکانات، دستاوردها و سایر جزئیات، روی دکمهٔ زیر کلیک کنید.


نظرات، سؤالات و انتقادات خود را در بخش انتهای همین صفحه، به صورت کامنت مطرح کنید.

اگر این مطلب برایتان مفید بود، آن را با دیگران به اشتراک بگذارید و به رشد جامعهٔ علمی کمک کنید.
🔻 اگر این جُستار را دوست داشتید، احتمالاً جستارهای زیر نیز برایتان مفید خواهد بود:
🔗 روانشناسی و آمار: این دلبرِ دیو صفت!
🔗 آیا روانشناسی «علم» است؟