🤓 آزمایش فکری: چهاردهمین انتخابات یوتوپیا!
در یکی از دنیاهای موازی، شما یک روانشناس اجتماعی-سیاسی هستید که در کشور یوتوپیا زندگی میکند. یوتوپیا در آستانهٔ چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری خود است و هیئت مردمی نظارت بر انتخابات، از زُبدهترین کارشناسان برای نظارت بر انتخابات دعوت به همکاری کرده است.
به شما تبریک میگویم! از بین تمام کسانی که برای همکاری به عنوان روانشناس اجتماعی-سیاسی داوطلب شده بودند، هیئت نظارت شما را شایستهترین تشخیص داده است. این یک افتخار بزرگ و البته یک مسئولیت حساس است.
شرایط انتخابات پیچیده است. بخشی از مردم یوتوپیا در دورههای اخیر در انتخابات مشارکت نداشتهاند؛ چرا که معتقدند یوتوپیا چندان هم شایستهٔ نامش نیست و در شرایط اجتماعی-اقتصادی-سیاسی موجود، رأی دادن فایدهای به حالشان ندارد. همچنین نظرسنجیهای پیش از انتخابات نشان میدهد که بخشی از شهروندان نیز دربارهٔ این که رأی بدهند یا نه و در صورت مشارکت به چه کسی رأی دهند، مردد هستند.
با توجه به شرایط موجود، هیئت نظارت از شما میخواهد تا به بررسی این موضوع بپردازید که چه عواملی بر رفتار سیاسی شهروندان و تصمیم آنها برای رأی دادن یا رأی ندادن تأثیر میگذارد.
❓ برای بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت یا عدم مشارکت شهروندان، چه متغیرهایی را در نظر خواهید گرفت؟ از چه روش یا روشهایی استفاده میکنید؟ دادههای به دست آمده را چطور تحلیل خواهید کرد؟
❓ آیا برای توضیح علت رأی دادن یا رأی ندادنِ افراد، به دلایلی که خودشان ذکر میکنند، اکتفا میکنید؟
از ذکاوت، دانش و مهارت خود به خوبی استفاده کنید و ثابت کنید که شایستهٔ این فرصت بودهاید.
آیا ما به عنوان افرادی که توانایی مشارکت یا عدم مشارکت سیاسی داریم، نسبت به انگیزههای سیاسی خود آگاهیم؟
اگر بله، آیا به همهٔ انگیزههای خود آگاهی داریم یا تنها به بعضی از آنها آگاهیم؟ آیا هر یک از ما به عنوان یک شهروند، پس از طی یک فرایند عقلانی، به این تصمیم میرسیم که باید رأی بدهیم یا ندهیم؟ یا این که ابتدا بر مبنای عواطف مثبت یا منفی که نسبت به کاندیدای خاصی داریم، تصمیم میگیریم به او رأی بدهیم یا رأی ندهیم و در مرحلهٔ بعد با انواع و اقسام استدلالها، سعی در توجیه انتخاب خود میکنیم؟
یا شاید اصلاً به کاندیداها نگاه نمیکنیم، بلکه تا زمانی که ساختار سیاسی را ساختاری عادلانه تلقی میکنیم، ترجیح میدهیم که در انتخابات شرکت کنیم.
به نظر شما چطور تصمیم میگیریم که در چنین موقعیتی چه کار کنیم؟
اصلا آیا تکیه بر دوگانهای همچون «عقل – عاطفه» مبنای قابل دفاعی برای پیشبینی رفتار رأی دادن شهروندان دارد؟
میتوانیم پرسشهای بسیار دیگری نیز در مورد رفتار رای دادن بپرسیم. کار روانشناس سیاسی، پاسخ دادن به پرسشهایی از این دست است. در این جستار چند مفهوم مهم را تعریف میکنم که در تحلیلهای روانشناسی سیاسی و تحلیل رفتار رأی دادن (voting behavior) نقش مهمی دارند و برای بررسی این موضوع به آنها نیاز خواهیم داشت.
۱- به پژوهشهای روانشناسی اجتماعی و سیاسی رجوع کنیم
برای نگارش این جستار، بر پژوهشهای مربوط به موضوع «مشارکت و درگیری سیاسی و مدنی» تکیه کردهام. در انتهای جستار منبع را معرفی کردهام. ابتدا باید یک نکته حیاتی را یادآوری کنم:
در این شکی نیست که خوانندۀ ایرانی باید در فهم چنین پژوهشهایی بستر تاریخی کشوری را که رفتار مد نظر در آن رخ میدهد در نظر بگیرد. این به آن معنا نیست که پژوهشهای مربوط به جوامع دیگر، به دلیل انجام شدن در فرهنگی متفاوت از فرهنگ ایران به هیچ کاری نمیآیند. آنچه باید در نظر گرفت این است که:
۱) پژوهشگران در هر بستر فرهنگی، مسائل خاص خود را دارند.
۲) پژوهشگران با مفاهیمی که در آن فرهنگ معنا دارد، به پاسخ پرسشهای ویژۀ خویش میپردازند.
البته توجه به این نکته هم مهم است که مفاهیم مطرح شده در یک فرهنگ، لزوماً تنها در آن فرهنگ معنا و کاربرد ندارند و این امکان وجود دارد که آن مفاهیم تا حدّی مرزهای فرهنگی را درنوردند و امکان تبیین پدیدههایی که در فرهنگهای دیگر رخ میدهند را برای پژوهشگران فراهم کنند.
البته بعضی از مسائل، ویژهٔ فرهنگی خاص هستند و در دیگر فرهنگها چندان مطرح نمیشوند. مثلا رشد نازیسم در اروپا مسئلهای است که برای اروپاییان بسیار معنادارتر است تا ما ایرانیان. این گزاره به این معنا نیست که ما در ایران افراد یا گروههایی نداریم که طرفدار ایدئولوژی نازیسم باشند؛ بلکه به این معناست که برای ما ایرانیان، چنین مشکلی ریشه در تاریخمان ندارد و نه تا کنون به عنوان یک مسئلهٔ اجتماعی گریبان ما را نگرفته است. از این حیث، نازیسم مسئلهٔ ما ایرانیان نیست.
این امکان نیز وجود دارد که بعضی از مفاهیمی که در پیشینۀ پژوهشی در غرب برای تبیین مشکلات اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرند، به کار ما نیاید یا کمتر به کار ما بیایند. از سوی دیگر، شاید پژوهشگران ایرانی به این نتیجه برسند که برای پاسخ دادن به پارهای از پرسشها که منحصر به بستر تاریخی و فرهنگی ایران است، نیاز به خلق مفاهیمی دارند که در پیشینۀ پژوهشی غربی نمیتوان سراغی از آنها گرفت. کار یک پژوهشگر خوب تشخیص همین ظرایف است.
🎬 حواستان باشد دچار خطای همسانپنداری برون گروهی نشوید!
همسانپنداری برونگروهی (out-group homogeneity) یک سوگیری در نوع نگاه و قضاوت افراد دربارهٔ اعضای گروههای غیرخودی است. تأثیرپذیری از این سوگیری گمراهکننده است و به ویژه موجب خطاهای مهمی در نحوهٔ تحلیل سیاسی خواهد شد. قطبی شدن نگرشهای سیاسی باعث میشود اعضای هر گروه دچار نابینایی نسبت به تفاوتهای موجود در درون گروه سیاسی مخالف خود شوند و تمام اعضای گروه مخالف را یکسان فرض کنند.
⚠️ در صورت سکونت در ایران، برای تماشای ویدیو، ابتدا فیلترشکن خود را فعال کنید.
🔗 آدرس یوتیوب من: youtube.com/@orazani
۲- وقتی از مشارکت سیاسی حرف میزنیم، از چه چیزی صحبت میکنیم؟
خب، همان طور که از بحثمان برمیآید، قصد داریم از نگاه روانشناسی اجتماعی و سیاسی به بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت سیاسی شهروندان بپردازیم.
⚠️ یک لحظه صبر کنید. «مشارکت سیاسی» چه معنایی برای شما دارد؟
قبل از مراجعه به ادامهٔ متن، در حد سی ثانیه توقف کنید و سعی کنید معنای مد نظر خود را در قالب تعریف یا مصادیق مرور کنید.
قبل از ورود به بحث، لازم است به طور شفاف مشخص کنیم که دربارهٔ چه چیزی صحبت میکنیم. به همین منظور، ابتدا منظور از دو دوگانهٔ مهم را با هم مرور کنیم:
الف) مشارکت / درگیری
از مفهوم «مشارکت» (participation) زمانی استفاده میشود که در حال صحبت از یک رفتار هستیم.
اما مفهوم «درگیری» (engagement) زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که در حال صحبت از علاقه، آگاهی، باور، نگرش، عاطفه یا توجه نسبت به امور سیاسی یا مدنی هستیم. کسی که عادت دارد اخبار سیاسی را پیگیری، کند درگیر مسائل سیاسی است بدین معنا که نسبت به مسائل سیاسی حسّاس است؛ از آنها آگاهی دارد؛ به آنها توجه میکند و اتفاقات سیاسی جامعه بر عواطف وی تأثیر میگذارند. پس منظور از «درگیری»، همان دغدغه داشتن و دنبال کردن است.
ب) امر سیاسی / امر مدنی
تفکیک دیگر مربوط میشود به «امر سیاسی (the political)» و «امر مدنی (the civic)».
امر مدنی لزوماً سیاسی نیست. مثلاً یک نفر ممکن است در تمام عمرش رأی نداده باشد، اما همواره به عنوان داوطلب در سازمانهای خیریه مشغول به فعالیت بوده باشد. چنین فردی مشارکت مدنی دارد؛ اما مشارکت سیاسی ندارد. پس مشارکت سیاسی به رفتارهایی مربوط میشود که با هدف تأثیرگذاری بر نحوهٔ حکومتداری (governance) انجام میشوند.
ممکن است این رفتارها در سه تراز متفاوت باشند:
- تراز محلی مثل رأی دادن یا کاندید شدن برای انتخابات شورای محله یا شهر
- تراز ملّی مثل رأی دادن یا کاندید شدن برای انتخابات ریاست جمهوری
- تراز فراملّی مثل رأی دادن به کاندیدای خاصی که موضع ویژهای در برقراری روابط دیپلماتیک دارد
چنین تعریفی از «امر سیاسی» محدود میشود به رابطهای که ما با نهاد سیاست یا همان دولت (به معنای state) داریم.
نهاد سیاست دارای قدرت است؛ اما نهادهای دیگری هم هستند که دارای قدرت هستند. همانطور که میدانیم، نهادهای اجتماعی نیز دارای قدرت هستند. مثلاً خانواده یکی از نهادهای اجتماعی است که دارای قدرت است. اما رفتارهایی که ما برای تغییر ساختار خانوادهٔ خود انجام میدهیم، به عنوان رفتار سیاسی در نظر گرفته نمیشوند. بنابراین، «امر سیاسی» تنها در نسبت با نهاد سیاست یا همان دولت (به معنای state) تعریف میشود.
پس تا کنون با چهار مفهوم و تفاوت آنها آشنا شدیم:
- مشارکت سیاسی (political participation)
- مشارکت مدنی (civic participation)
- درگیری سیاسی (political engagement)
- درگیری مدنی (civic engagement)
بد نیست همین جا به فهرستی از رفتارها اشاره کنم که مربوط میشوند به این چهار طبقه. اینگونه خواننده درک دقیقتری از چیستی این چهار مقوله خواهد داشت.
🔻مثالهایی از مشارکت سیاسی سنتی (conventional) یا هنجاری (normative):
- عضویت در یک حزب سیاسی
- شرکت در انتخابات سیاسی
- فعالیت در کمپینهای انتخاباتی برای نامزدها یا احزاب
- کمکهای مالی به احزاب سیاسی
- سعی در متقاعد کردن دیگران برای رأی دادن
🔻مثالهایی از مشارکت سیاسی غیرسنتی (non-conventional):
- تظاهرات، راهپیماییها، اعتراضات
- امضا کردن طومارها
- نوشتن نامه/ایمیل به سیاستمداران یا مقامات سیاسی
- نوشتن نامه/ایمیل/تماس تلفنی با محتوای سیاسی به رسانهها (هم رسانههای سنتی و هم جدید)
- نوشتن مقالات/وبلاگها با محتوای سیاسی برای رسانهها (هم رسانههای سنتی و هم جدید)
- استفاده از سایتها و شبکههای اجتماعی برای پیوستن یا لایک کردن گروههایی که «تمرکز سیاسی دارند»
- استفاده از سایتها و شبکههای اجتماعی برای توزیع یا به اشتراک گذاشتن لینکهای دارای محتوای سیاسی با دوستان و آشنایان
- پوشیدن یا نمایش نماد یا نشانهای که حاکی از حمایت از یک هدف سیاسی است
- توزیع بروشورهایی که حمایت از یک هدف سیاسی را بیان میکنند
- شرکت در رویدادهای جمعآوری کمکهای مالی برای یک هدف سیاسی
- نوشتن گرافیتی روی دیوارها که حاکی از حمایت از یک هدف سیاسی است
- شرکت در سایر اقدامات غیرقانونی (مانند سوزاندن پرچم ملّی، سنگپرانی، شورش و غیره) در حمایت از یک هدف سیاسی
- عضویت در سازمانهای لابی و کمپینهای سیاسی/شرکت در جلسات این سازمانها/بیان دیدگاههای خود در این جلسات/شرکت در فعالیتهای این سازمانها/داشتن سِمتی در این سازمانها
🔻مثالهایی از مشارکت مدنی:
- کمک به بهزیستی اعضای کامیونیتی به طور غیررسمی
- حل مشکلات کامیونیتی از طریق سازمانهای کامیونیتیمحور، عضویت در این سازمانها، حضور در جلسات این سازمانها، بیان دیدگاههای خود در این جلسات، شرکت در فعالیتهای این سازمانها و داشتن سِمتی در این سازمانها
- عضویت در سایر سازمانهای غیرسیاسی (مثل نهادهای مذهبی، باشگاههای ورزشی و غیره)، حضور در جلسات این سازمانها، بیان دیدگاههای خود در این جلسات، شرکت در فعالیتهای این سازمانها و داشتن سمتی در این سازمانها
- خدمات کامیونیتیمحور متمرکز بر مدارس
- انجام کار داوطلبانه سازمانیافته
- کمک در ترجمه و پر کردن فرمها برای افرادی که زبان مادری آنها با زبان رسمی کشور یکی نیست
- ارسال حوالههای مالی به دیگران که در جای دیگری زندگی میکنند
- کمکهای مالی به مؤسسات خیریه
- فعالیتهای ناظر به جمعآوری کمکهای مالی برای اهداف خیریه
- فعالیتهای مصرفکننده: تحریم و خرید ترجیحی
🔻مثالهایی از درگیری سیاسی و مدنی:
- توجه به رسانههای خبری (روزنامهها، مجلات، تلویزیون، رادیو، اینترنت)
- دنبال کردن امور سیاسی یا مدنی
- داشتن دانش یا باورهای سیاسی یا مدنی
- داشتن مهارتهای سیاسی یا مدنی
- داشتن شناخت از نهادهای سیاسی یا مدنی
- داشتن شناخت از ارزشهای سیاسی یا مدنی
- داشتن نظرات و نگرشها در مورد مسائل سیاسی یا مدنی
- داشتن احساسات نسبت به مسائل سیاسی یا مدنی
خب، طبق آن چه که گفته شد، شما چه نوعی از مشارکت سیاسی، مشارکت مدنی، درگیری سیاسی و درگیری مدنی دارید؟
به نظر شما مطالعه کردن این جستار، در کدام دسته یا دستهها قرار میگیرد؟
چهار عامل بزرگ مؤثر بر رفتار رأیدهی
در روانشناسیِ رفتارِ رأی دادن (psychology of voting behavior) چهار عامل کلی مؤثر بر رفتار شهروندان در نظر گرفته شده است که هر یک در سطح متفاوتی عمل میکنند:
- عوامل ماکرو (macro) یا دور (distal)
- عوامل جمعیتشناختی (demographic)
- عوامل اجتماعی نزدیک (proximal)
- عوامل روانشناختی درونی (endogenous)
۱- عوامل ماکرو:
عوامل ماکرو که بر رفتار رأیدهی شهروندان تأثیر دارند عبارتاند از شکل نظام انتخاباتی، ویژگیهای جمعیتی کشورها، ساختار و نحوهٔ طراحی نهادهای سیاسی در کشور و در نهایت ویژگیهای تاریخی-اقتصادی-فرهنگی کشور.
۲- عوامل جمعیتشناختی:
عوامل جمعیتشناختی که بر رفتار رأیدهی شهروندان تأثیر دارند عبارتاند از وضعیت اجتماعی-اقتصادی، قومیت، وضعیت نسلی مهاجران و جنس.
۳- عوامل اجتماعی نزدیک:
عوامل اجتماعی نزدیک که بر رفتار رأیدهی شهروندان تأثیر دارند عبارتاند از خانواده، تحصیلات، گروه همسالان، محل کار، رسانههای جمعی، سازمانهای غیرسیاسی و نهادهای سیاسی.
۴- عوامل روانشناختی درونی:
عوامل روانشناختی درونی که بر رفتار رأیدهی شهروندان تأثیر دارند عبارتند از:
- عوامل شناختی: دانش سیاسی و مدنی، باورها و نگرشها و نظرات و ارزشهای اجتماعی-فرهنگی
- عوامل عاطفی: عواطف منفی (خشم، تبعیض، نارضایتی) و عواطف مثبت (غرور ملی، رضایت، اعتماد نسبت به ساختار سیاسی)
- اهداف و انگیزههای شخصی
چطور میتوان از این چهار عامل برای تحلیل رفتار رأیدهی استفاده کرد؟
تا اینجا با چهار مفهوم مهم (مشارکت، درگیری، امر سیاسی و امر مدنی) و چهار دسته از عوامل مؤثر بر رفتار رأیدهی آشنا شدیم: عوامل ماکرو
همانطور که خودتان میبینید، در بین عوامل مؤثر بر رفتار رأیدهی، به عواملی اشاره شده است که از فرد بسیار فراتر میروند. این بر خلاف غالب تحلیلهای روانشناختی است که نگاه خود را بر درون فرد، افکار و عواطف او متمرکز میکنند. اینطور نیست؟
شما که تا اینجای جستار پیش آمدهاید، قطعاً به نوعی درگیری سیاسی (political engagement) دارید. احتمالاً پیگیر اخبار مرتبط به انتخابات هستید و به مسئلهٔ رأی دادن یا رأی ندادن اندیشیدهاید. شاید استدلالهای مختلف را بررسی کرده باشید. شاید از آن دسته افراد باشید که علاوه بر تصمیمگیری شخصی، تلاش دارند دیگران را نیز به سمت خاصی هدایت کنند که به نظرشان مسیر مناسبتری است.
💬 خب، به نظر شما با توجه به چهار دسته عوامل ذکر شده، دربارهٔ رفتار رأی دادن یا ندادن ایرانیان چه میتوان گفت؟ هر یک از این عوامل چه تأثیری بر تصمیم و رفتار شهروندان دارد؟
در جستار بعد دربارهٔ نحوهٔ تاثیر متغیرهای موجود بر رفتار رأی دادن صحبت خواهم کرد. اما پیش از آن، بیایید به عنوان یک تمرین عملی، تلاش کنید با استفاده از دانش و مهارت ذهنی خود و با کمک چهار دسته از عوامل مذکور، به تحلیل رفتار گروههای مختلف جامعه در انتخابات بپردازید. در نهایت چیزی که شما را تبدیل به یک روانشناس توانمند خواهد کرد، این است که بتوانید از دانش روانشناسی خود برای فهم پدیدههای واقعی و اتفاقات روزمره استفاده کنید. توجه کنید که این یک تمرین است نه یک امتحان و اشتباه بخشی از مسیر یادگیری است!
میتوانید نظر خود را در انتهای همین صفحه در بخش «دیدگاه» ثبت کنید. نظرات شما را خواهم دید و پاسخ خواهم داد.
📚 منبع
فصلِ دومِ کتابِ «چارچوببندی درگیری مدنی، مشارکت سیاسی و شهروندی فعال در اروپا» (Framing Civic Engagement, Political Participation and Active Citizenship in Europe) با عنوان «مشارکت و درگیری سیاسی و مدنی: به سوی یک رویکرد یکپارچه» (Political and Civic Engagement and Participation: Towards an Integrative Perspective) خلاصۀ خوبی از پژوهشهایی که در این زمینه انجام شده است را به دست داده است. این جستار را بر مبنای این فصل تهیه کردهام.
دورهٔ عملیِ صفر تا صدِ آمار و روش تحقیق
موفقیت در هر حرفه نیاز به دانش و مهارتهایی دارد. آمار و روش تحقیق از جمله دانش و مهارتهایی است که تسلط بر آن، فرصتهای ویژهای در مسیر شغلی و تحصیلی پیش رویتان خواهد گذاشت.
دورهٔ عملی صفر تا صدِ آمار و روش تحقیق بر اساس نیازهای واقعی شما و تشخیص نقاط قوت و ضعف آموزشهای موجود، برای یادگیریِ گامبهگام، عملی و کاربردی طراحی شده است.
🎯 در طول این دوره، دانش و مهارت لازم برای انجام یک پروژهٔ پژوهشی، فهم بهتر مقالات روز و بهکارگیری آمار در مشاغل مختلف علوم اجتماعی، از جمله روانشناسی را کسب خواهید کرد.
💥 این دوره تنها به آموزشِ نظری محدود نمیشود. بخش زیادی از مطالب آمار و روش تحقیق از جنس مهارت است و نیاز به تمرین و تکرار دارد. در این دوره با کمک آزمونهای خود-ارزیابی، تکالیف و پروژههای عملی و کاربردی، شما را همراهی خواهیم کرد تا برای تجربههای واقعی در مسیر تحصیلی و شغلی خود آماده شوید.
🔥 امکانات و فرصتهای ویژهای در طراحی این دوره در نظر گرفته شده است که آن را در مقایسه با دورههای مشابه، تبدیل به دورهای خاص میکند! هدف ما پیش از هر چیز، رفع موانع یادگیری و رشد جامعهٔ علمی است. :)
برای مشاهدهٔ نحوهٔ برگزاری دوره، امکانات، دستاوردها و سایر جزئیات، روی دکمهٔ زیر کلیک کنید.
نظرات، سؤالات و انتقادات خود را در بخش «دیدگاه» در انتهای همین صفحه مطرح کنید.
اگر این مطلب برایتان مفید بود، آن را با دیگران به اشتراک بگذارید و به رشد جامعهٔ علمی کمک کنید.
3 دیدگاه دربارهٔ «مهندسی رفتار، مهندسی انتخابات: چه عواملی به رفتار سیاسی ما جهت میدهند؟»
درود. وقت بخیر
یکی از عواملی که باعث میشه یه قشری خیلی روی رای دادن مانور بدن و بنظرم پررنگتره عوامل روانشناختی درونیه، از اول خیلی توی ذهنشون بولد شده و حضور در محیطی شبیه خودشون اون و تقویت کرده.
عاملی هم که باعث رای ندادن یه قشری شده بیشتر عوامل اجتماعی نزدیکه، خصوصا توی سن خاصی و با رسانه ها(سوشال مدیا)
اما چیزی ک بنظرم داخل هر دو قشر مشترکه نداشتن دانش کافیه.
درود. وقت بخیر
یکی از عواملی که باعث میشه یه قشری خیلی روی رای دادن مانور بدن و بنظرم پررنگتره عوامل روانشناختی درونیه، از اول خیلی توی ذهنشون بولد شده و حضور در محیطی شبیه خودشون اون و تقویت کرده.
عاملی هم که باعث رای ندادن یه قشری شده بیشتر عوامل اجتماعی نزدیکه، خصوصا توی سن خاصی و با رسانه ها(سوشال مدیا)
اما چیزی ک بنظرم داخل هر دو قشر مشترکه نداشتن دانش کافیه…
درود وقت بخیر.
بنظرم عاملی که در قشری که موافق رای دادن هستن پررنگه عوامل روانشناختی درونیه. با یک نگرش خاصی زندگی کردن و حضور در محیطی که اون نگرش رو داره باعث پررنگ شدنش شده.
در قشری که رای ندادن رو انتخاب میکنن ولی عوامل اجتماعی نزدیک خصوصا همسالان ( چون اغلب داخل یه رنج سنی هستن.)و قطعا رسانه ی جمعی بوده.
اما عامل مشترک در دو طرف نداشتن سواد کافیه.