دغدغه‌های والدینی (قسمت سوم): آیا کودکان و نوجوانان به آموزشِ جنسی نیاز دارند؟

در قسمت پیشین مجموعهٔ «دغدغه‌های والدینی»، به‌عنوان نمونه‌ای از برنامه‌های آموزشِ سلامتِ جنسی کودکان و نوجوانان، برنامهٔ آموزشِ سلامتِ جنسیِ دولتِ اُنتاریو را ترجمه و ارائه کردم. از این پس، به دغدغه‌هایی که این روزها در ذهنِ والدین وجود دارند، اشاره خواهم کرد.

یکی از این دغدغه‌ها، این پرسشِ اساسی است که «به چه دلایلی آموزشِ جنسی به کودکان و نوجوانان ضروری است؟»

به نظرم اگر والدین، دلایلِ پرداختن به آموزشِ جنسیِ کودکان و نوجوانان را بدانند، اضطراب کمتری را در مورد فرزندانشان متحمل خواهند شد.

اگر به‌عنوان والد یا سیاست‌گذار، معتقد باشیم که برای داشتنِ فرزندان و شهروندانِ سالم، آموزشِ جنسی امری ضروری است؛ می‌توانیم گامِ بعدی (یعنی نحوهٔ آموزشِ جنسی) را با آسودگیِ خیالِ بیشتری برداریم.

چرا کودکان و نوجوانان به آموزشِ جنسی نیاز دارند؟

پیش از هر چیز، باید از یک سوءتفاهمِ مهم جلوگیری کنیم؛ سوءتفاهمی که سبب می‌شود بعضی از والدین با آموزشِ جنسی مخالفت کنند.

هنگامی که صحبت از «سکس» می‌کنیم، غالباً آنچه در ذهن ما افراد بزرگ‌سال شکل می‌گیرد، رابطهٔ جنسی، آن هم نوع خاصی از آن است؛ یعنی رابطهٔ جنسی بین یک مرد و زن که دخول را نیز شامل می‌شود.

اما «آموزشِ جنسی» به‌هیچ‌وجه، منحصر به «آموزش رابطهٔ جنسی» نیست. اتفاقاً اگر به محتوای اغلب برنامه‌های آموزش جنسی نگاه کنید، متوجه می‌شوید که درصد بسیار اندکی از این محتوا به روش غالبِ به وجود آمدنِ کودکِ انسان، یعنی رابطهٔ جنسی، اختصاص دارد.

نکتهٔ دیگر اینکه آن زمانی هم که مدارس به آموزش رابطهٔ جنسی می‌پردازند، آموزش جنسی شامل آموزش رابطهٔ جنسی نمی‌شود.

اگر دوباره به برنامهٔ آموزشِ سلامتِ جنسیِ دولت اُنتاریو نگاه کنید، متوجه می‌شوید که صحبت دربارهٔ رابطهٔ جنسی، در سنّی خاص -یعنی از پایهٔ پنجم و بعد از آن- آغاز می‌شود و محتوای آن نیز بر نحوهٔ رابطهٔ جنسی متمرکز نیست؛ بلکه بیشتر به توضیح چیستی و چگونگیِ کارکردِ اندام جنسی انسان می‌پردازد. حتی اگر دربارهٔ رابطهٔ جنسی صحبت شود، هدف توضیح زیست‌شناختیِ فرایند تولّد است.

توضیح علمی فرایند تولّد کودکِ انسان با رابطهٔ جنسی -آن‌گونه که ما بزرگ‌سالان می‌فهمیم- بسیار متفاوت است. اگر شما رابطهٔ جنسی را تجربه کرده باشید، تصدیق خواهید کرد که رابطهٔ جنسی شامل مراحل و معانی بسیار پیچیده و مختلفی است که به هیچ وجه با آموزشِ علمیِ فرایند تولّد کودکِ انسان قابل مقایسه نیست.    

پس هر گاه در برنامه‌های آموزش جنسی کودکان و نوجوانان از «سکس» صحبت می‌کنیم، به طیف بسیار متنوعی از موضوعات اشاره می‌کنیم که شامل آموزشِ جنسی می‌شود؛ ولی آموزش رابطهٔ جنسی را در بر نمی‌گیرد. در مواردی نیز که آموزش رابطهٔ جنسی طرح می‌شود، در حدّ رعایت بهداشتِ رابطهٔ جنسی است و نه چیزی بیشتر از آن. 

بسیاری از افراد به این دلیل مخالف آموزش جنسی هستند که «آموزش جنسی» را با «آموزش رابطهٔ جنسی» یکی می‌انگارند. در حالی که طبق توضیحی که دادم و مثالی که ترجمه کردم، چنین نیست.

دلایلِ اهمیتِ آموزش جنسی

در این بخش، پاره‌ای از دلایل اهمیت برنامه‌های آموزش جنسی کودکان و نوجوانان در مدارس را بررسی خواهیم کرد:

۱) راحت نبودن والدین

والدین معمولاً به هنگام صحبت از امور جنسی با فرزندان خود، احساس راحت و خوشایندی ندارند. معلمان می‌توانند این مکالمه را بدون ملاحظاتی که اقتضای رابطهٔ پدر-فرزندی یا مادر-فرزندی است، با فرزندانِ ما داشته باشند.

۲) راحت نبودن فرزندان

ممکن است بعضی از والدین بگویند که مشکلی با طرح این مطالب برای فرزندان خود ندارند. درست هم می‌گویند؛ فرهنگ خانواده‌ها بسیار متنوع است. اما نکتهٔ مهم دیگری که باقی می‌ماند، این است که آیا فرزندان هم چنین احساسی دارند؟

غالباً فرزندان هم احساس خوب و راحتی برای برقراری چنین گفت‌وگویی با والدین خود ندارند؛ پس اگرچه رضایت یا راحت بودن والدین شرط لازم هست؛ اما شرط کافی نیست.

اگر در این مورد شک دارید، تنها کافی است خاطره‌ای را به یاد بیاورید که در آن، در حالِ تماشای «صحنه‌ای» از فیلم هستید که شخصیت‌های فیلم شروع به بوسیدن یا در آغوش گرفتن یک‌دیگر، یا سایر رفتارهای جنسی می‌کنند. در بیشتر مواقع، همه در سکوتی مطلق فرو می‌روند و در عین حال، وانمود می‌کنند که اتفاق خاصی رخ نداده است! در بعضی موارد نیز، بعضی از ما ترجیح می‌دهیم زمین دهان باز کند تا برای لحظاتی در آن پنهان شویم و بعد از تمام شدن «صحنه»، به تماشای فیلم ادامه دهیم.

۳) تسلط به دانش زیست‌شناختی مرتبط

از سوی دیگر، احتمال اینکه والدین اطلاعات درست و دقیقی داشته باشند، اندک است. آیا بهتر نیست که اطلاع‌رسانی در هر موردی را به متخصصش واگذار کرد؟ معلمی که از رشتهٔ زیست‌شناسی فارغ‌التحصیل شده است، اطلاعات دقیق‌تر و درست‌تری دربارهٔ مسائل جنسی دارد.

۴) آشنایی با مراحل رشد شناختی و عاطفی

از آن مهم‌تر، معلمان در دوران تحصیل خود، دوره‌هایی را نیز دربارهٔ روش‌های مختلف و بهینهٔ آموزش دانش‌آموزان (از جمله آموزش‌های جنسی) با توجه به وضعیت رشد شناختی و عاطفی‌ آن‌ها گذرانده‌اند.

بنابراین، حتی اگر ۱) والدین با آموزش چنین مسائلی به فرزندان خود مشکلی نداشته باشند؛ ۲) فرزندان هم از داشتن چنین گفت‌وگوهایی با والدین خود استقبال کنند؛ و ۳) اطلاعات والدین دقیق و درست باشد؛ باز هم این نکته باقی می‌ماند که والدین برای انتخاب روش مناسب انتقال این اطلاعات بر اساس وضعیت رشد شناختی و عاطفی فرزندانشان، آموزش ندیده‌اند.

۵) سرکوب‌ناپذیریِ کنجکاویِ جنسیِ کودکان!

کودکان همواره به صورت مستقیم و غیرمستقیم، پرسش‌هایی را دربارهٔ مسائل جنسی مطرح می‌کنند؛ پرسش‌هایی که به پاسخ نیاز دارند. 

ممکن است بپرسید چه اشکالی دارد که با روش‌های مختلف از پاسخ ایشان شانه خالی کنیم و توجه فرزندمان را به مسئله‌ای دیگر جلب کنیم؟

اما آیا به نظر شما کنجکاوی فرزندتان در همین‌جا پایان می‌یابد؟ آیا می‌توانیم تضمین کنیم که وی همین پرسش را از فرد دیگری نمی‌پرسد؟ از فردی که ممکن است به بهانهٔ همین پرسش، از کودکمان سوءاستفادهٔ جنسی و عاطفی کند.

آیا اطمینان داریم که اگر فرزندمان این پرسش را از فرد دیگری بپرسد، وی اطلاعات درستی به وی می‌دهد؟ آیا اطلاعات غلط در این‌باره، بر تنظیم رفتار فرزند ما با خودش و دیگران تأثیر منفی نمی‌گذارد؟

اجازه دهید تعدادی از پرسش‌هایی را که کودکان کم‌سن‌وسال از معلمان یا والدینشان پرسیده‌اند، با هم مرور کنیم:

  •  چرا دودول پسرها مثل یک فلِش (arrow) است؟
  • آیا همجنس‌گرا بودن اشکالی دارد؟
  • چقدر باید صبر کنم تا بتوانم سکس داشته باشم؟
  • آیا می‌توانم از سکس داشتن لذت ببرم؟

با مراجعه به اینترنت، می‌توانید تعداد زیادی از این پرسش‌ها را پیدا کنید؛ پرسش‌هایی که اغلبشان برای بزرگسالان خنده‌آور هستند، و در عین حال برای کودکان و نوجوانان بسیار جدی‌اند. 

۶) سیلِ تبلیغات و القای تصوراتِ جنسی آسیب‌زا به فرزندانمان

یکی از اعتراض‌هایی که بعضی از ما دربارهٔ فرهنگ مدرن داریم، این است که متأسفانه فرهنگ دورهٔ مدرن، به‌شدت جنسیت‌زده‌ است. به این معنا که بدون اینکه ضرورتی داشته باشد، مسائل جنسی در بسیاری از وجوه زندگی ما رسوخ کرده‌اند.

برای مثال، کافی است در خیابان راه برویم تا انواع و اقسام تبلیغاتی را مشاهده کنیم که در آن‌ها از تصاویر جنسی برای فروش انواع محصولات یا خدمات استفاده می‌شود. دختران کم‌سن‌وسال را می‌بینیم که در مسابقاتِ زیبایی شرکت می‌کنند و شرکت‌های معروف از بدن مردان و بالاخص زنان، برای فروش محصولات خود استفاده می‌کنند.

تبلیغات صنعت لوازم آرایش، افراد را از دوران نوجوانی و جوانی هدف قرار می‌دهد. دقت کنید آنچه در این‌جا مهم است، تصویری است که مجموعهٔ این تبلیغات از بدن ایده‌آل به پسران و زنان می‌دهند؛ وگرنه هدف من در این‌جا، این نیست که نفْسِ آرایش کردن را زیر سؤال ببرم.

طبیعی است که فرزندان ما این تبلیغات را می‌بینند و پیام‌هایی را که در این تبلیغات وجود دارد، به صورت خودآگاه و نیمه‌خودآگاه، در ذهن خود ثبت می‌کنند. این پیام‌ها می‌توانند در تصوّری که فرزندان ما از مسائل جنسی دارند، تأثیر بگذارند.

برای مثال، آیا بدن ایده‌آلی برای دختران و پسران وجود دارد؟ یک بدن ایده‌آل باید چگونه باشد؟ اگر کسی بدن ایده‌آل نداشته باشد، چه اتفاقی برای وی می‌افتد؟ و …

مهم تصوّری است که برای فرزندان ما از بدنِ مناسب خلق می‌شود، یا تصوّری که ایشان از رهگذر این تبلیغات، دربارهٔ رفتارهای مناسب پسران (یا مردان) و دختران (یا زنان) پیدا می‌کنند. آیا به‌راستی ما والدین، می‌خواهیم این تصورات ایجاد شده از سوی جامعه را دست‌ناخورده باقی بگذاریم؟ یا بهتر است از رهگذر آموزش جنسی، مشکلات چنین تصوراتی را تصحیح کنیم تا فرزندانمان در آینده با اختلالاتی همچون بی‌اشتهایی عصبی، افسردگی و اضطراب دست‌و‌پنجه نرم نکنند؟ 

۷) حفاظت از فرزندانمان در برابر احتمال سوءاستفاده‌های جنسی

دلیل دیگر مربوط می‌شود به احتمال مورد سوءاستفادهٔ جنسی قرار گرفتن از سوی افراد غریبه و خانواده‌ها. طبیعتاً ما والدین می‌خواهیم تا آنجا که می‌توانیم، فرزندانمان را مجهز به مهارت‌هایی کنیم که قربانی آزار جنسی نشوند؛ چه این سوءاستفاده از سوی افراد غریبه باشد، یا از سوی افراد خانواده.

بعید می‌دانم معقول باشد تا فرزندان خود را بدون مهارت‌های حفاظتی لازم در برابر خطرهای موجود در اجتماع، رها کنیم. این مهارت‌ها بسته به سن فرزندمان تغییر می‌کنند.

۸) فرزندان ما بیش از هر کسی بر بدن خود نظارت دارند.

از سوی دیگر فرزند ما نخستین کسی است که اگر اتفاقی در مورد بدنش بیفتد، از آن آگاه می‌شود. آیا وی نباید بداند که چه تغییری می‌تواند آغاز یک بیماری باشد و چه تغییری مربوط می‌شود به بلوغ که جای نگرانی و اضطراب ندارد؟

بنابراین فرزندان ما باید کارکردها و شرایط سالم و ایده‌آل اعضای بدن خود (از جمله اندام‌های تناسلی خود) را بدانند تا در صورت مشاهدهٔ هر گونه مشکلی، بتوانند آن را تشخیص دهند یا اگر تغییری مشاهده کردند که مربوط به رشد طبیعی ایشان است، به دلیل بی‌اطلاعی از آن، دچار اضطراب نشوند.

۹) تصحیح اطلاعات نادرستِ دریافت‌شده از هم‌سالان

دلیل دیگر برای آموزش جنسی، جایگزین کردن باورهای نادرستی است که میان خود کودکان و نوجوانان رواج دارد.

برای مثال، والدین بسیار شاهد این بوده‌اند که به دلیل تفاوت فرهنگی بین خانواده‌ها، دوست فرزندشان -به دلیل اینکه در معرض فیلم‌ها و سریال‌هایی بوده است که قاعدتاً برای سن وی مناسب نیستند- اطلاعاتی دربارهٔ مسائل جنسی به وی داده است که نادرست‌اند. 

باری، یکی از سرگرمی‌های نوجوانان، صحبت کردن دربارهٔ امور جنسی است؛ چرا که ایشان غالباً نمی‌توانند با والدین خود دربارهٔ چنین موضوعاتی گفت‌وگو کنند. بنابراین، یکی از منابع اطلاعاتی، دوستی است که اطلاعاتی بیش از فرزند ما دارد. اما اطلاعات وی از فیلم‌ها و سریال‌هایی می‌آید که مبنای علمی ندارند. در این مورد هم برای تصحیح اطلاعات نادرستی که دربارهٔ مسائل جنسی میان نوجوانان ردوبدل می‌شود، آموزش جنسی امری ضروری است.

۱۰) توانایی تشخیصِ خطر و مهارتِ «نه» گفتن

طبیعی است که همهٔ ما انسان‌ها، از جمله فرزندانمان، در شرایطی قرار می‌گیریم که مطلوبمان نیست و باید مهارت‌های لازم را کسب کنیم تا بتوانیم خود را از آن شرایط بیرون بکشیم. 

حال فرض کنید که دختر یا پسرتان در برابر اصرارهای یکی از هم‌کلاسی‌هایش قرار گرفته که رابطهٔ جنسی داشته باشند. آیا ما نمی‌خواهیم در چنین شرایطی فرزندمان مهارت‌های لازم را آموخته باشد و از آن‌ها برای بیرون آمدن از چنین شرایطی استفاده کند؟ گمان کنم پاسخ هر والدی، یک «بله» قاطع است. 

۱۱) تمایل نوجوانان به استقلال و اهمیت مهارت‌های خودمراقبتی

به نظرم اغراق نخواهد بود اگر بگویم که ما والدین، به هیچ عنوان، کنترل کاملی بر فرزندان خود نداریم. بسیار مواقعی بوده که انتخاب فرزندمان، تصمیم یا رفتار ایده‌آل مورد نظر ما نبوده است. در حقیقت، هر چه فرزندان ما بزرگ‌تر می‌شوند، تبدیل به موجوداتی مستقل و بلکه سرکش می‌شوند؛ که ترجیح می‌دهند دنیای خود را به دست خود بسازند. 

فرایند هویت‌یابی هر نوجوانی، مستلزم جدایی او از خانواده است. این جدایی لزوماً جدایی فیزیکی و جغرافیایی نیست؛ بلکه جدایی روان‌شناختی است. وی از آن حیث که در حال شناختِ بیشتر «خود» است؛ ترجیح می‌دهد در فرایند خلق «خود»ی جدید، از بعضی جهات متفاوت با والدین خویش باشد؛ بدین معنا که ارزش‌ها، رفتارها، نگرش‌ها و عواطف مورد نظر خود را دنبال کند. 

با در نظر گرفتن چنین شرایطی، به‌راستی آیا ما توانایی کنترل تمام رفتارهای جنسی فرزندانمان را داریم؟ و از آن مهم‌تر، اگر این توانایی را می‌داشتیم، آیا اِعمال چنین کنترلی بر زندگی وی، برای سلامت روان آن‌ها مفید می‌بود؟

پاسخ به هر دو پرسش «نه» است. نه کنترل کامل رفتارهای جنسی فرزندانمان ممکن است و نه در صورت امکان، چنین کنترلی مطلوب است. 

حال که ما توانایی کنترل رفتارهای جنسی فرزندانمان را نداریم؛ آیا بهتر نیست اطلاعاتی را به ایشان بدهیم که در صورتی که در غیابِ ما و بر خلاف خواستهٔ ما، اراده کردند که تجربهٔ جنسی داشته باشند؛ دستِ‌کم موارد بهداشتی را بدانند و رعایت کنند؟

۱۲) مبارزه با تابوی گفت‌وگو دربارهٔ مسائل جنسی

اما دلیل مهم دیگری که آموزش جنسی را برای فرزندانمان ضروری می‌کند، عبارت است از مبارزه با آن انگ اجتماعی آشنایی که همواره دربارهٔ مسائل جنسی وجود دارد؛ از جمله گفت‌وگو کردن دربارهٔ سلامت جنسی، بارداری، پریود شدن، نحوهٔ بچه‌دار شدن، انزال، و مسائلی از این دست.

این موضوعات همگی بخشی انکارناپذیر از زندگی و رشد انسان هستند و دلیلی وجود ندارد که به هنگام صحبت دربارهٔ این موضوعات، دچار شرم شویم. احساس شرم ممکن است کودکان و نوجوانان را از گفت‌وگو دربارهٔ این مسائل بازدارد؛ در حالی که چنین گفت‌وگویی به دلایلی که در بالا به آن اشاره کردم، بسیار مورد نیاز است.

درست است که تغییر هنجارهای اجتماعی در سطح کلان دشوار است؛ اما می‌توان تغییر چنین هنجارهایی را از خانواده‌ای که در آن زندگی می‌کنیم شروع کنیم. 

در این قسمت به دوازده دلیل اشاره کردم تا نشان دهم آموزش جنسی از مسائلی است که والدین به آن نیاز دارند تا بتوانند فرزندانی تربیت کنند که از نظر فیزیکی و روانی سالم هستند. در قسمت بعد پیامدهای آموزش جنسی در مدارس را مرور خواهم کرد.

والدین عزیز و همچنین سایر مخاطبان می‌توانند نظرات، پرسش‌ها و تجربیات مرتبط خود را در بخش کامنت‌ها مطرح کنند.

🔻سایر قسمت‌های مجموعهٔ «دغدغه‌های والدینی: جنس، جنسیت و گرایش جنسی» را از طریق لینک‌های زیر بخوانید:
🔗 قسمت اول: مسئولیتِ سنگینِ والدین در جهانی پرهیاهو
🔗 قسمت دوم: بررسی برنامهٔ آموزش سلامت جنسیِ دولت اُنتاریو

اگر پسندیدید؛ به‌اشتراک بگذارید!

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
پیمایش به بالا