بازگشت به: دورهٔ عملی صفر تا صدِ آمار و روش تحقیق
🎯 از شما انتظار میرود که در انتهای این درس، با مفاهیم و موضوعات زیر آشنا شده باشید:
- فعالیتهای چهارگانهای که در روانشناسی صورت میگیرد:
- توصیف
- پیشبینی
- تبیین
- کاربرد
- موضوع و روش پژوهش در روانشناسی
- استدلال قیاسی و استقرائی
- نظریهمحور بودن مشاهدات
📚 محتوای مکمل برای علاقهمندان
به نظر شما آیا روانشناسی یک «علم (Science)» است؟
اگر روانشناسی را علم میدانید، چقدر با چیستیِ «علم» آشنایی دارید؟ میتوانید تعریفی از علم ارائه دهید و معیارهایی برای تشخیص علم از غیرعلم ذکر کنید؟
شاید این سؤال ساده و حتی احمقانه به نظر برسد!
«منظورت چیه؟ معلومه که علم چیه! کیه که ندونه علم چیه؟!»
اما صبر کنید! سعی کنید واقعاً به این سؤال جواب بدهید: علم چیست؟ یک ادعا باید چه ویژگیهایی داشته باشد که بتوان آن را «علمی» دانست؟
«بررسی تجربی و آزمایشی پدیدهها»؟ من هم اولین باری که با این سؤال مواجه شدم، چنین جوابی دادم. اما علومی وجود دارند که آزمایش کردن در آنها ممکن نیست؛ حتی در برخی از زیرشاخههای فیزیک!
پس علم چیست؟ آیا روانشناسی علم محسوب میشود؟
پاسخ به این سؤال، تأثیر بسیار زیادی در موضع شما به عنوان یک دانشپژوه و متخصص خواهد داشت! برای مطالعهٔ بیشتر دربارهٔ این موضوع، میتوانید جُستار «آیا روانشناسی علم است؟» را مطالعه کنید.
✍️ پس از تماشای ویدئوی این درس، با شرکت در آزمون، میزان تسلط خود را بر مباحث تدریسشده ارزیابی کنید.
با سلام و احترام،
وقت بخیر.
در این درس، موضوع روانشناسی، نگرش، رفتار و هیجانات مطرح شده است در صورتیکه در تعریف کلاسیک مطالعه علمی و تجربی رفتار انسان اعم از آشکار و پنهان مدنظر بوده است. بنابراین تعریف کلاسیک شامل نگرش ها، رفتار و هیجانات می شود و جامع تر از تعریف ارائه شده در ویدیو هست. همچنین در یکی از سوالات آزمون، پرسیده شده بود کدام گزینه جزو موضوع روانشناسی نیست؟ که علاوه بر سه گزینه، گزینه آگاهی را آورده بود که اتفاقا آگاهی هم جزو موضوعات روانشناسی است. لطفا معادل های انگلیسی را در پاورها و سوالات آزمون نیز بیاورید.
سلام مصطفی جان. با توجه به اینکه در تعریف، به خودآگاه یا ناخودآگاه بودن هیجانات و نگرش ها اشاره نشده می شه همچنان به این تعریف بسنده کرد. یعنی میشه بسته به گرایشی که خواننده داره اون هیجانات، نگرشها و رفتارهارو هم آگاهانه در نظر گرفت و هم ناآگاه. در مورد سوال هم به نظرم در روان شناسی بیشتر تجلیات آگاهی (حالا یا به صورت خودآگاه یا به صورت ناخودآگاه) مورد بررسی قرار می گیرن و نه خود آگاهی به عنوان یک پدیدۀ کلی، یعنی نگرش های اگاه و ناآگاه، یا هیجانات آگاه و ناآگاه یا کنش های آگاه و ناآگاه مورد بررسی قرار می گیرن تا مثلا رابطۀ آگاهی با مغز و مباحثی از این دست. خود آگاهی خیلی کمتر در روان شناسی مورد بررسی هستش. معمولا در فلسفه ذهن یا نوروساینس به مسئلۀ آگاهی به معنای یک ویژگی مهم مغز پرداخته میشه. اما در عین حال این رو هم باید به یاد داشته باشیم که ما در حال آموزش روان شناسی جریان غالب هستیم. در حقیقت نقدی که انجام دادی به نوعی نقد به جریان غالب در روان شناسی هستش و من با این نقد موافقم. من در حقیقت در سنت جریان غالب این تعریف رو ارائه دادم.
در مورد معادل های انگلیسی هم در درس های جلوتر این مشکل حل شده. مرسی از دقت نظرت